سلام دوستان خوبم ، عید غدیره و جهان در شادی و سرور بزرگترین انتخاب عالم ، انتخابی که جمع بندیه تمام تلاشهای انبیاء الهی در طول تاریخ بشریته، غوطه ور شده
به رسم همیشگی تو این عید هم یه مطلب طنز میذارم که شاید چند لحظه ای بتونم شادی رو به شما هدیه کنم . میدونستین تو اعمال امروز اطعام هم اومده ؟ ینی اینکه کمک کنیم تو این روز عزیز فقرا هم شاد بشن ، یکم اذیتتون بکنم؟ به نظر شما با شکم خالی و از اون بدتر بادیدن شکم خالیه فرزندان میشه شاد بود؟؟؟؟
بگذریم من یه عادت بد دارم خیلی فکر میکنم ، معمولا اگه کسی باهام شروع به صحبت نکنه شاید یکسال هم بگذره حرفی نزنم . البته غیر از صحبتای با خدا در نماز و قرآن و ...
برای همین بیشتر زندگی من از لحاظ لفظانی ، یه واژه ی جدید، تو ذهنم میگذره
بعضی وقتا هم این افکار حتی خودمم میخندونه ، از کجا معلوم شاید شما هم خندتون گرفت
از این به بعد در ذهن من بسر میبرین ، ببخشین خیلی شلوغ پلوغه ، شرمنده ذهنمم مثه دور و برم به هم ریختس
غسل امروزم خیلی ثواب داره ها ، خب میشه یه ربعی وقت گذاشت براش ، قیججججججج اه این درم کشت خودشو خواست باز بشه ، درم درای قدیم ،
خب شیر گرم ، تا گرم شه نذارم آبا اسراف شن ، یکم حمومم آب بگیرم ، کشت خودشو ، خب گرم شو دیگه ..... اوففففف سوختم ، این شیر گرم ماهم مثال اون روایته امیرالمومنینه که میفرماد نبینی جاهل را جز در افراط یا تفریط، نه به اونکه گرم نمیشد نه به این داغیش، باور کن این شیرآلات جدیدم عقل درست حسابی ندارن بندگان خدا
اول سر و گردن ، حاله شامپو هم که نداریم ،باعث میشه مجبور شیم چشامونو ببندیم، بدیش اینه بدون شامپو موها زبر میشه ولی خب بشه ، هر دفعه که شامپو نمیزنن ، عصن یک مرد باید موهاش زبر باشه
خب حالا گردن و سمت راست ، این غسلم خوب سخته ها برای خودش ، بیخود نیست ملت بچه دار نمیشن ، بابا یک لحظه هوسرانی یک ساعت بشوربشور
اه کی حال داره کف پاشو بیاره بالا بشوره . میخاست خودش خیس بشه .
خب الحمدلله این پروسه هم تموم شد ، بدک نیست یه شونه ای یم بزنیما ، جای دوری نمیره ،
به به این آینه ی عاقل هم حسابی بخار گرفته ، بعد خانم میگه چرا موهاتو شونه نمیکنی ، خب نمیبینه که آینه مقصره
ساعت 12 و پنج دقیقه ، ای وایییی مسجد داره دیر میشه ، این جورابای فلان فلان(من فلان فلان شده رو برای خودم عاقبت بخیر شده در نظر گرفتم که توهین حساب نشه) شده کجان باز ؟
یه بار نشد مثه آدم پرت شن یه جای مناسب ، همیشه باید بیجنبه باشن
ای بابا این پدال ماشینم که باز قفل زدم ، همینجوری دیر شده ، اینم قوز بالا قوز، ای خدا بگم این دزدا رو چی کار بکنه ، همینان باعث میشن مردم دیر برسن سر کاراشون
دنده یک .... دنده دو ..... دنده سه ....اه چراغ داره قرمزمیشه ، عمرا من دندمو کم کنم ، یه مرد هیچ وقت تو زندگیش دندشو کم نمیکنه ، سرعتو میبریم بالا اه اه زرد شد ......... خدا رو شکر هنوز قرمز نشده بود
بذار بینم انگار یه عابر پیادس اون جلو ملوها، به احتمال زیاد با همین سرعت برم نمیخورم بهش ان شاءالله ..... یا علی مدددددد نزدیک بودا ، نبودا ، بودا .
یکی نیس بگه پس اون پل عابر پیاده رو برای چی گذاشتن آخه . خب شش کیلومتر بیشتر راه میری ولی سالم میمونی مومن ، تازه پاهاتم قوی میشه
اون جلو چقدر شلوغ شده ، اگه بخام نخورم به ماشینای جلویی قاعدتا باید دنده رو کم کنم ، ولی یه مرد هیچ وقت .... میشه با یکم هوشیاری از بغل پیکانه رد کرد ..... واووووو التقاء آینین پیدا کردیما ، ولی خب به خیر گذشت .
دیگه داریم نزدیک مسجد میشیم ، طبق محاسباتم اگه از همین جا بذارم رو خلاص دقیقا دم در مسجد خودش وای میسه ..... ای خدا بگم چی کارت کنه ، بعد میگن پراید بخر ، نمیتونه حتی دقیق جایی که میخای وایسه ، مثکه بالاخره مجبورم از ترمز استفاده کنم .... ترمز پایی که خیلی دوره همین دستی رو میکشیم که دوباره کاری هم نشه .
اه سپر به سپر شدا ، پرشیای هیات امنایم هست، خوبه نمالید . پرایدم شد ماشین آخه !!!!
خب الحمدلله این نمازم زنده بودیم و خوندیم ،خدایا قبول کن ازمون ، بضاعتمون همین قده
حالا باید باز این همه راه برگردیم خونه ، نمیشد مسجدو بیارین جای خونه ی ما.. واقعن ها خیلی بهتر میشد
دنده یک .... دنده دو.... دنده سه .... برو که رفتیم ... یه زوج جوان رو در تصویر میبینیم ، به به خیابونو با پارک اشتباه گرفتن ، اه اه حالم بهم خورد دست هممم که گرفتن ، این شکلک استفراغم بر و بچ بیان کشف نکردن ، خب میریم اگه رد شدن که فبها ، اگه نه بار آخرشونه تو خیابون عشق در وکنن از خودشون ..... علی مولااااااا آخیش میلی متری رد شدن ها ، فک کنم دیگه هیچ وقت دست همو نگیرن تو خیابون
مثکه رییسم لیست داده برای نهار ، ببینم ، خیارشور ، قارچ ، نان ، نخودفرنگی ، هویج
ای ناقلا فک کنم سالاد الویه درس کرده. خب اگه بخام برم لیستو بخرم ، قاعدتا باید کولرو خاموش کنم و قاعدتاتر باید از ماشین پیاده شم و تو این جیز گرما برم خرید ، یه ضرب المثل قدیمی میگه آشپزی آشپز واقعیه که از همون مواد موجود بتونه بهترین غذاها رو درس کنه ، طبق این ضرب المثل نمیدونم چینی بود ، بورکینافاسویی بود، حالا ... میریم خونه از همون مواد موجود ، خیرالموجودینشو جدا میکنیم و سالاد الویه درست میکنیم
سلام خانم ( اینجا از ذهن خارج شدیم دیگه تا اطلاع ثانوی)
خوبین؟
خانم :بله ، وسایل که لیست کرده بودم تو ماشینه؟
من : تو ماشینه ماشین که نه یکم دورتره
خانم : تو مغازه ؟؟؟
من : احسنت ماشاءالله به این هوش و استعداد
خانم : حالا غذا رو چیکار کنیم؟
من: یه ضرب المثل چینی بود نمیدونم ، بورکینافاسویی بود نمیدونم میگه ....
الآن با هم میگردیم جایگزین اون مواد که گفته بودی پیدا میکنیم
بفرما این خیار بجای خیارشور ، فقط یادت باشه نمک سالادو زیاد کنی که معلوم نکنه خیار درختیه
خانم : خب نخود فرنگی چی؟
من : بذار ببینم ، اورکااااا ( همون یافتم خودمون) این نخودای آبگوشت دیروز رو بشور ، اتفاقا خوبم جا افتادن ها، تازه ایرانی هم هستن نه فرنگی ، انقد آقا میفرمان تولید ملی
خانم : قارچو چیکار کنیم؟
من : قارچ رو در طب اسلامی میگن کثیرالکیموسه ، زیاد خوب نیستش ، عصن فکرشم نکن تو غذا یه روزی قارچ بریزی
خانم : هویج چی؟؟؟
من: ینی شما این شیشه ی مربای هویج به این گندگی رو ملاحظه نمیفرمایید ؟ تازه سالاد الویه خوبه یه نمه به شیرینی بزنه
خانم: فرضا همه ی اینا قبول ، نون چی کار کنیم ؟
من: تقصیر شما نیست ، اطلاعات عمومیت کمه ، آیا میدونستی که سیب زمینی کلی نشاسته داره؟
نه میدونستی ؟؟؟
خانم : بله میدونستم
من : میدونستی و بازم گفتی نون بخرم . من واقعا برای خودم متاسفم ، ینی شما میخای سالاد الویه که توش پره سیب زمینیه و سرشار ازنشاسته یه با نون بخوری ؟ نکن این کارا رو باخودت ، نکن پس فردا از انباشته شدن نشاسته میمیریم بعد خودت میگی چرا نون خریدی .
من فکر سلامتی شمام
خانم : بیا بابا نخاسیم ، پشیمون شدم ، بیا همین جوری میخوریم
دوباره برگردیم تو ذهنم ، این مطلبم تموم شد . یه چن تا دعا بکنیم
ای خدای مهربون تو این عید عزیز دل همه یشیعیان رو شاد بگردان
ای خدای بزرگ همه ی جوونای مملکتمونو الساعه مقدمات ازدواج و کارشونو فراهم بگردان
خدایا در فرج آقامون امام زمان تعجیل بفرما الهی آمین
برسم بقیه ش رو هم مینویسم
ضمنا حاجی یه پرانتز دور اون یه واژه جدید میذاشتی حل میشدها! نمیشد؟ میشد! :)))