اللهم عجّل لولیک الفرج

یییی

در روایتی آمده است که : از موسیقی دوری کنید زیرا موسیقی حیاء را از بین میبرد و سبب زیاد شدن غریزه جنسی میشود. مردانگی را نابود میسازد ، و هرکاری که شراب میکند موسیقی هم انجام میدهد ، و اگر مبتلا به موسیقی شدید از زنان بپرهیزید برای آنکه موسیقی انسان را به زنا میکشاند. الدرالمنثور جلد 5 صفحه 308 ، جوان و موسیقی صفحه 31

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پاسخ به شبهات زیارت اباعبدالله

کامل الزیارة: الحسن بن عبد الله، عن أبیه، عن ابن محبوب، عن أبی المغرا عن ذریح المحاربی قال: قلت لأبی عبد الله علیه السلام: ما ألقى من قومی ومن بنی إذا أنا أخبرتهم بما فی إتیان قبر الحسین من الخیر انهم یکذبون ویقولون إنک تکذب على جعفر بن محمد.
قال: یا ذریح دع الناس یذهبون حیث شاؤوا، والله إن الله لیباهی بزائر الحسین ابن علی والوافد یفده الملائکة المقربین وحملة عرشه حتى أنه لیقول لهم: أما ترون زوار قبر الحسین أتوه شوقا إلیه وإلى فاطمة بنت رسول الله محمد، أما وعزتی وجلالی وعظمتی لأوجبن لهم کرامتی ولأدخلنهم جنتی التی أعددتها لأولیائی ولأنبیائی ورسلی، یا ملائکتی هؤلاء زوار قبر الحسین حبیب محمد رسولی ومحمد حبیبی ومن أحبنی أحب حبیبی، ومن أحب حبیبی أحب من یحبه، ومن أبغض حبیبی و

أبغضنی کان حقا " على أن أعذبه بأشد عذابی واحرقه بحر ناری وأجعل جهنم مسکنة ومأواه وأعذبه عذابا " شدیدا " لا أعذبه أحدا " من العالمین

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حسد

مجموعة ورام ؛ ج‏1 ؛ ص96

وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ الْمُؤْمِنُ‏ بَیْنَ‏ خَمْسِ‏ شَدَائِدَ مُؤْمِنٍ یَحْسُدُهُ وَ مُنَافِقٍ یُبْغِضُهُ وَ کَافِرٍ یُقَاتِلُهُ وَ شَیْطَانٍ یُضِلُّهُ وَ نَفْسٍ تُنَازِعُهُ فَبَیْنَ أَنَّ النَّفْسَ عَدُوٌّ مُنَازِعٌ یَجِبُ مُجَاهَدَتُهَا

مؤمن بین پنج شدت و سختی قرار دارد: مؤمنی که به او حسد می‌ورزد؛ منافقی که دشمن اوست؛ کفاری که با او می‌جنگد؛ شیطانی که او را گمراه می‌سازد، و نفس او که با وی نزاع می‌کند».


1. حسادت دیگران: حسد عبارت است از تمنای زوال نعمتی از برادر مسلمان خود که آن نعمت به صلاح او باشد و اگر تمنای زوال نعمت نکند، بلکه مثل آن را برای خود بخواهد، به آن غبطه می‌گویند و اگر زوال چیزی را از کسی خواهد که صلاح او نباشد، آن را غیرت گویند
نراقی، ملا احمد؛ معراج‌السعاده، قم، انتشارات قائم آل محمد، چاپ هفتم،ص362.
+++++++++++++++++++++++++++++++++

نشانه های حسود :

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ لِلْحَاسِدِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ یَغْتَابُ إِذَا غَابَ وَ

یَتَمَلَّقُ إِذَا شَهِدَ وَ یَشْمَتُ بِالْمُصِیبَة (بحار الأنوار ج‏70 ص 251)


لقمان به پسرش گفت حسود سه نشانه دارد، هنگامى که در نزدت نباشد

غیبت می کند، و هنگامى که به نزد تو بیاید تملق می گوید، و هنگامى که

گرفتار مصیبت شوى شماتت می نماید
++++++++++++++++++++++++++
آثار حسد :  حسد فراغ قلب، صفاى نفس، خضوع و خشوع را از فرد حسود مى‌برد، اوقات گران‌بها و افکار او را مصروف در نقد و انتقاد از فرد مورد حسد مى‌کند، ناراحتى فکرى و گرفتارى شدید روحى ایجاد مى‌نماید، از توجه به انجام وظائف و فعالیت فرد در پیشرفت امور زندگی خود جلوگیرى مى‌کند
منسوب امام جعفر صادق علیه السلام+++++++++++++++++++++++++++++++

قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام : (بحار الأنوار ج‏70 ص 255)

الْحَاسِدُ مُضِرٌّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ یُضِرَّ بِالْمَحْسُودِ کَإِبْلِیسَ أَوْرَثَ بِحَسَدِهِ لِنَفْسِهِ اللَّعْنَةَ وَ

 لِآدَمَ (ع) الِاجْتِبَاءَ وَ الْهُدَى وَ الرَّفْعَ إِلَى مَحَلِّ حَقَائِقِ الْعَهْدِ وَ الِاصْطِفَاءِ

حاسد قبل از اینکه به محسود زیان برساند به خود ضرر می رساند، مانند شیطان

که با حسادت خود به خویشتن زیان رسانید و خود را مستوجب لعن و نفرین کرد

و آدم را به مقام اجتباء و هدایت رسانید و موجب بلندى مقام و برگزیدگى او شد .

 

فَکُنْ مَحْسُوداً وَ لَا تَکُنْ حَاسِداً فَإِنَّ مِیزَانَ الْحَاسِدِ أَبَداً خَفِیفٌ بِثِقلِ مِیزَانِ الْمَحْسُودِ

اکنون اگر محسود باشى بهتر است از اینکه حاسد باشى زیرا میزان حاسد

همیشه سبک مى‏شود و میزان محسود سنگین مى‏گردد.

 

حافظ افتادگی از دست مده زان که حسود

عرض و مال و دل و دین در سر مغروری کرد.

 

وَ الرِّزْقُ مَقْسُومٌ فَمَا ذَا یَنْفَعُ حَسَدُ الْحَاسِدِ فَمَا یَضُرُّ الْمَحْسُودَ الْحَسَدُ

حالا که روزى بین مردم تقسیم شده است حسد چه سودى می دهد و محسود

چه زیانى خواهد دید.

+++++++++++++++++++++++++++++
وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ [٦٨:٥١]

و کافران چون قرآن را شنیدند، نزدیک بود تو را با چشمانشان بلغزانند [و از پای درآورند] و می گویند: بی تردید او دیوانه است!

تفسیر : تـفسیر دیگرى براى این آیه به نظر مى رسد که شاید از تفسیرهاى بالا نزدیکتر باشد و آن اینکه قرآن مى خواهد تضاد عجیبى را که در میان گفته هاى دشمنان اسلام وجود داشت با این بیان ظاهر سازد و آن اینکه : آنها وقتى آیات قرآن را مى شنوند آنقدر مجذوب مى شوند و در برابر آن اعجاب مى کنند که مى خواهند تو را چشم بزنند (زیرا چشم زدن مـعـمـولا در بـرابـر امـورى اسـت کـه بـسـیـار اعـجـاب انـگـیـز مـى بـاشـد) امـا در عـیـن حال مى گویند: تو دیوانه اى ، و این راستى شگفت آور است ، دیوانه و پریشان گوئى کجا و این آیات اعجاب انگیز جذاب و پرنفوذ کجا؟.

نکته:  بـسیارى از مردم معتقدند در بعضى از چشمها اثر مخصوصى است که وقتى از روى اعجاب به چیزى بنگرند ممکن است آن را از بین ببرد، یا درهم بشکند، و اگر انسان است بیمار یا دیوانه کند.
ایـن مساءله از نظر عقلى امر محالى نیست ، چه اینکه بسیارى از دانشمندان امروز معتقدند در بـعـضـى از چـشـمـهـا نـیروى مغناطیسى خاصى نهفته شده که کارائى زیادى دارد، حتى با تـمـریـن و مـمـارسـت مـى تـوان آن را پـرورش داد، خـواب مـغـنـاطـیسى از طریق همین نیروى مغناطیسى چشمها است .
در دنـیـائى کـه (اشعه لیزر) که شعاعى است نامرئى مى تواند کارى کند که از هیچ سـلاح مخربى ساخته نیست پذیرش وجود نیروئى در بعضى از چشمها که از طریق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد چیز عجیبى نخواهد بود.

نهج البلاغه:  العـیـن حـق و الرقـى حـق : (چـشـم زخـم حـق اسـت و توسل به دعا براى دفع آن نیز حق است ).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لللااا

گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو، هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در اولین سخنرانی بعد از شکست در رقابت برای ورود به کاخ سفید این نتیجه را «دردناک» توصیف کرد. 

 

وی همچنین گفت از اینکه نتوانسته در انتخابات پیروز شود، «متأسف» است. 

 

نامزد حزب دموکرات گفت: «نامزد شما بودن یکی از بزرگترین افتخارات زندگی من بوده است. می‌دانم شما چقدر احساس یأس می‌کنید، چون من هم احساس یأس می‌کنم. این دردناک است و برای مدت زیادی هم دردناک خواهد بود.»

 

هیلاری کلینتون گفت که رئیس‌جمهور آمریکا بایستی برای تأمین رونق اقتصادی برای همه مردم و نه فقط برای مردم طبقات بالا تلاش کند. 

 

وی علی‌رغم این گفت که در تماس با دونالد ترامپ، رقیب انتخاباتی‌اش پیروزی وی در انتخابات را تبریک گفته است. 

 

کلینتون گفت امیدوار است ترامپ رئیس‌جمهور موفقی برای تمامی اقشار آمریکا اعم از مرد و زن و اعضای تمامی مذاهب باشد. 

 

منبع: فارس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یییییتم

البرهان فی تفسیر القرآن ؛ ج‏5 ؛ ص376

- وایل، الفضائل لابن شاذان فض، کتاب الروضة بِالْإِسْنَادِ یَرْفَعُهُ عَنْ أُمِّ الْمُؤْمِنِینَ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا أَنَّهَا قَالَتْ‏ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ مَا قَوْمٌ اجْتَمَعُوا یَذْکُرُونَ فَضْلَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ إِلَّا هَبَطَتْ عَلَیْهِمْ مَلَائِکَةُ السَّمَاءِ حَتَّى تَحُفَّ بِهِمْ فَإِذَا تَفَرَّقُوا عَرَجَتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَى السَّمَاءِ فَیَقُولُ لَهُمُ الْمَلَائِکَةُ إِنَّا نَشَمُ‏ مِنْ رَائِحَتِکُمْ مَا لَا نَشَمُّهُ‏ مِنَ الْمَلَائِکَةِ فَلَمْ نَرَ رَائِحَةً أَطْیَبَ مِنْهَا فَیَقُولُونَ کُنَّا عِنْدَ قَوْمٍ یَذْکُرُونَ مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ فَعَلِقَ فِینَا مِنْ رِیحِهِمْ فَتَعَطَّرْنَا فَیَقُولُونَ اهْبِطُوا بِنَا إِلَیْهِمْ فَیَقُولُونَ تَفَرَّقُوا وَ مَضَى کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ إِلَى مَنْزِلِهِ فَیَقُولُونَ اهْبِطُوا بِنَا حَتَّى نَتَعَطَّرَ بِذَلِکَ الْمَکَانِ‏[1].

 8- بشا، بشارة المصطفى عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ الرَّازِیُّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحُلْوَانِیِّ عَنِ الشَّرِیفِ الْمُرْتَضَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ الْمُوسَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص زَیِّنُوا مَجَالِسَکُمْ بِذِکْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ


و" قفندر" کسمندر یقال لقبیح المنظر

«هرکس چهل روز در خانه‏اش بربط نواخته شود، خداوند شیطانى به نام «قفندر» را بر وى مسلط مى‏کند؛ پس هیچ عضوى از اعضاى بدنش را باقى نمى‏گذارد مگر آن‏که روى آن مى‏نشیند. هنگامى که این اتفاق افتاد، شرم و حیا از او گرفته مى‏شود و از آنچه مى‏گوید و آنچه به او گفته مى‏شود، هیچ باکى ندارد.»

منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة)، ج‏22، ص: 419

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

اصحاب حساب و شفاعت‏

... بعضى از آنان کسانى‏اند که خداوند ایشان را مى‏آمرزد و بخاطر اقرار و توحید آنها را داخل بهشت مى‏نماید، و بعضى از آنان در آتش عذاب مى‏شوند و سپس ملائکه‏ و انبیاء و مؤمنین ایشان را شفاعت مى‏کنند. سپس از آتش بیرون آورده مى‏شوند و داخل بهشت مى‏شوند و در آنجا «جهنّمیّون» نامیده مى‏شوند

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

رسول اکرم (ص) فرمود: چون خداوند متعال بنده‏اى را دوست بدارد، محبت او را در دل بندگان بر گزیده و پاک و ملائکه‏ آسمان و ساکنین عرش خود القا مى‏فرماید، و همگى او را دوست مى‏دارند، و محب حقیقى خداوند متعال این چنین آدم است، خوشا به حال او، و براى روز قیامت رتبه شفاعت او را عطا مى‏شود، تا کسى را که مى‏خواهد شفاعت نماید.

مصباح الشریعة / ترجمه مصطفوى، متن، ص: 440

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

192- امام صادق (ع) فرمود: اجنّه‏ سه دسته‏اند: دسته‏اى با فرشتگان هستند و دسته‏اى در هوا پرواز مى‏کنند و دسته‏اى سگ‏ها و مارها هستند. و انسان‏ها نیز سه دسته‏اند: دسته‏اى زیر سایه عرش قرار مى‏گیرند: در آن روزى که سایه‏اى جز سایه آن نیست و دسته‏اى هستند که حساب و عذاب دارند و دسته‏اى هستند که صورت‏هایشان صورت آدمى است ولى دل‏هایشان دل‏هاى شیاطین است‏
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

من بلبلی فسرده دل و پرشکسته ام    از هجر گل به گوشه ی ویران نشسته ام

دست جفا به صورت من زخم میزند     با اشک دیده زخم رخ خویش شسته ام

بلبل کجا و کعب نی و تازیانه ها           ای گل بیا که خسته و از هم گسسته ام

بابا   هرشب  به یاد تو در خواب میروم   یک شب بیا مقابل چشمان بسته ام 

آخر دعای نیمه شبم مستجاب شد      گل آمد و نشست برزانوی خسته ام

اما چه گل گلاب گلم را گرفته اند         پیشانی اش شکسته چو قلب  شکسته ام

با دستهای کوچک و رنجور و بسته ام   مفتاح قفل ها و گره های بسته ام

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تربیت فرزند

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم:
اَدِّبُوا اَوْلادَکُمْ فى بُطونِ اُمَّهاتِهِمْ. قیلَ: وَکَیْفَ ذلِکَ یا رَسُولَ اللّه‏ِ؟ فَقالَ: بِاِطْعامِهِمُ الْحَلالَ؛
فرزندانتان را در رحم مادرانشان تربیت کنید. سئوال شد: این چطور ممکن است، اى رسول خدا؟ فرمودند: با خوراندن غذاى حلال (به مادرانشان).
جُنگ مهدوى، ص .132

امام رضا علیه السلام:
لا تَقْرَبِ النِّساءَ فی اَوَّلِ اللَّیْلِ لا شِتاءً وَ لا صَیْفا وَ ذلِکَ اَنَّ الْمَعِدَةَ وَ الْعُروقَ تَـکونُ مُمْتَلِئَةً وَ هُوَ غَیْرُ مَحْمودٍ ، یُتَخَوَّفُ مِنْهُ الْقولَنْجُ وَ الفالِجُ ، وَ الْلَّقْوَةُ وَ النِّقرِسُ ، وَ الْحَصاةُ وَ التَّقْطیرُ ، وَ الْفَتْقُ وَ ضَعْفُ الْبَصَرِ وَ الدِّماغِ. فَاِذا اُریدَ ذلِکَ فَلْیَکُنْ فى آخِرِ اللَّیْلِ؛ فَاِنَّهُ اَصَحُّ لِلْبَدَنِ ، وَ اَرْجى لِلْوَلَدِ ، وَ اَذْکى لِلْعَقْلِ فِى الْوَلَدِ الَّذى یُقْضى بَیْنَهُما؛

آغاز شب ، چه در زمستان و چه در تابستان ، با زنان آمیزش مکن ، این بدان جهت است که معده و رگ‏ها پُرند و این وضعیت مناسبى [براى آمیزش] نیست و بیم قولنج و فلج و لقوه چانه و نِقرس و سنگ [کلیه [و تقطیر (چکایش) بول وفتق و ضعف در بینایى و ذهن مى‏رود . پس اگر قصد آمیزش دارد ، باید در پایان شب انجام دهد، که براى بدن ، صحت‏افزاتر و براى فرزنددار شدن امیدبخش‏تر و براى باهوش شدن فرزندى که در این میان پدید مى‏آید ، بهتر است .
طب الامام الرضا علیه السلام، ص 64

امام على علیه ‏السلام :
 لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ
با خشم، تربیت [ممکن [نیست
غرر الحکم ، ح 10529

امام صادق علیه ‏السلام :
بَادِرُوا اَحدَاثَکُم بِالحَدِیثِ قَبلَ اَن تَسبِقَکُم اِلَیهِم المُرجِئَة
 فرزندانتان را با کلام [ما] آشنا کنید پیش از آن که مرجئه (و دیگر فرقه‏ هاى منحرف عقیدتى) بر شما سبقت بگیرند [ و آنان را منحرف سازند].
فروع کافى، ج2، ص94.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم:
حَقُّ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ... اَنْ یَسْتَفْرِهَ اُمَّهُ
حق فرزند بر پدر این است که مادر او را گرامى بدارد.
کافى ، ج 6، ص 48، ح 6

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم:
کانَ النَّبىُّ صلی الله علیه و آله و سلماِذا اَصْبَحَ مَسَحَ عَلى رُؤُوسِ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ وُلْدِهِ
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمهر روز صبح بر سر فرزندان و نوه‏هایشان دست [نوازش] مى‏کشیدند.
بحارالأنوار، ج 104، ص 99، ح 75

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم:
اَ لْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنینَ، وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنینَ، وَ وَزیرٌ سَبْعَ سِنینَ
فرزند هفت سال سروَر، هفت فرمانبردار، و هفت سال وزیر است .
مکارم الاخلاق، ص 222

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم:
اَحِبُّوا الصِّبْیانَ وَ ارْحَمُوهُمْ ، وَ اِذا وَ عَدتُموهُمْ شَیْئا فَفُوا لَهُمْ ، فَاِنَّهُمْ لا یَدْرونَ اِلاّ اَ نَّـکُمْ تَرْزُقونَهُمْ
کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید و هرگاه به آنان وعده دادید ، به آن وفا کنید ، زیرا آنان ، روزى دهنده خود را کسى غیر از شما نمى‏دانند .
کافى ، ج 6، ص 49، ح 3.

امام باقر علیه السلام:
اِنّا نَاْمُرُ صِبْیانَنا بِالصَّلاةِ اِذا کانوا بَنى خَمْسِ سِنینَ ، فَمُروا صِبْیانَـکُمْ بِالصَّلاةِ اِذا کانوا بَنى سَبْعِ سِنینَ، وَ نَحْـنُ نَأمُرُ صِبْیانَنـا بِالصَّـوْمِ اِذا کانوا بَنى سَبْعِ سِنینَ بِما اَطاقوا مِن صیامِ الْیَومِ اِن کانَ اِلى نِصْفِ النَّهارِ اَوْ اَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ اَوْ اَقَلَّ، فَاِذا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ وَ الْغَرَثُ اَفْطَروا، حَتّى یَتَعَوَّدُوا الصَّومَ وَ یُطیقوهُ، فَمُروا صِبیانَـکُم اِذا کانوا بَنى تِسْعِ سِنینَ بِالصَّومِ مَا اسْتَطاعوا مِن صیامِ الْیَوْمِ، فَاِذا غَلَبَهُمُ الْعَـطَشُ اَفْطَروا
ما کودکان خود را وقتى پنج ساله‏اند ، به نماز امر مى‏کنیم ؛ ولى شما کودکانتان را وقتى هفت ساله شدند ، به نماز امر کنید . ما کودکان خود را وقتى هفت ساله‏اند ، به روزه وامى‏داریم ، به اندازه‏اى که توان دارند ، چه نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر . وقتى تشنگى و گرسنگى بر آنان چیره شد ، افطار مى‏کنند تا این‏که به روزه ، عادت کنند و توان آن را بیابند ، ولى شما کودکانتان را وقتى نُه ساله شدند ، به اندازه‏اى که توان دارند ، به روزه وا دارید و وقتى تشنگى بر آنان چیره شد ، افطار کنند .
کافى ، ج 3، ص 409، ح 1

امام على علیه السلام:
اَلاِْفْراطُ فِى الْمَلامَةِ یَشُبُّ نیرانَ اللَّجاجِ
زیاده‏روى در سرزنش کردن ، آتش لجاجت را شعله‏ور مى‏سازد .
تحف العقول ، ص 84

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم:
اِذا بَلَغَ اَوْلادُکُمْ سَبْعَ سِنینَ فَفَرِّقوا بَیْنَ فُرُشِهِمْ
هرگاه کودکانتان به هفت‏سالگى رسیدند، رخت‏خواب‏هایشان را جدا کنید.
مستدرک على الصحیحین ، ج 1، ص 317، ح 721

در هفت سال اول زندگی، بچه باید آقایی کند، یعنی هر کار خواست برایش انجام بدهد (صبرکن نوبت تو هم می‌شود.) بعضی‌ها از بچه‌های کوچک انتظارات بزرگ دارند در حالی‌که اساساً در این دوران هنوز چیزهایی مثل حس نظم و فرمانبرداری در وجودش شکل نگرفته. بی‌جهت نگفته‌اند که چون سر و کار تو با کودک افتاد، پس زبان کودکی باید گشاد. تربیت جایش در هفت سال دوم است.
هفت سال دوم:
هفت سال دوم جای تو و او عوض می‌شود و حالا هر کاری تو بگویی برایت می‌کند. هفت سال دوم زمان تربیت و آموزش فرزند است که باید خیلی روی او سرمایه‌گذاری زیادی کنی. هم وقت بگذاری هم جدیت کنی. مبادا آن را ساده بگیری. در آینده هر چه بشود، حاصل بذری است که در این هفت سال کاشته‌ای.
هفت سال سوم:
هفت سال سوم هم می‌شود دستیارت. آن آموزش و تربیت هفت سال قبل فرزندت در این مدت کامل می‌شود. در واقع این مرحله، مرحله کار آموزشی در زندگی است پس باید به نقش خودت و او توجه کنید . حالا او وارد اجتماع می شود و شما می توانید از دیدن او لذت ببرید و به او افتخار کنید

عبد اللَّه بن فضاله از امام صادق و امام باقر علیهما السّلام روایت کرده و گوید: از آن حضرت شنیدم که میفرمود: وقتى پسر بچّه به سنّ سه‏ سالگى‏ رسید به او مى‏گویند: بگو: «لا إله إلّا اللَّه»- تا هفت مرتبه- بعد او را به حال خود مى‏گذارند تا سه سال و هفت ماه و بیست روز از سنّ او بگذرد، آنگاه به او مى‏گویند: بگو «محمّد رسول اللَّه» تا هفت بار، و بعد دیگر کارى به او ندارد تا چهار سالش تمام شود آنگاه به او مى‏گویند: هفت بار بگو: «صلّى اللَّه على محمّد و آله» و بعد او را به حال خود مى‏گذارند تا پنج سالش تمام شود، آنگاه از او مى‏پرسند: دست راست و دست چپ کدام است؟ وقتى آنها را شناخت روى او را متوجّه قبله مى‏سازند و به او مى‏گویند سجده کن، و رهایش مى‏کنند تا هفت سالش تمام شود، وقتى هفت ساله شد، به او مى‏گویند: صورت و دستهایت را بشوى، و وقتى دست و روى خود را شست به او

من لا یحضره الفقیه / ترجمه غفارى، على اکبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج‏1، ص: 428

مى‏گویند: نماز بخوان، و بعد او را رها مى‏کنند تا نه سالش تمام شود و چون به سن کامل نه سالگى رسید آداب و ترتیب وضوى کامل و صحیح را به او مى‏آموزند و از او مى‏خواهند، و در صورت سر پیچى او را میزنند، و نیز او را دستور مى‏دهند که نماز بخواند در صورتى که سر پیچى کرد او را تنبیه بدنى مى‏کنند، و چون وضو و نماز را آموخت خداوند عزّ و جلّ او و پدر و مادرش را مورد بخشش و عفو از گناهان قرار میدهد إن شاء اللَّه.

نوجوانی اغلب به دوره ای بین کودکی و بزرگسالی اطلاق می شود . این واژه ، برچسب مناسبی جهت دوره ای از زندگی فرد ( تقریباً سنین ۱۲ ? ۲۰ سالگی ) است و چنین استعمالی ، هیچ گونه قید و تعریفی درباره ی خصوصیات رشد نوجوان ها یا علل اختصاصی نوجوانی ندارد.

هر دوره ای از زندگی را می توان بر مبنای پاره ای از مسائل رشدی ، نظیر : مسائل بیولوژیکی ، روانی و اجتماعی دسته بندی کرد. از جمله آنها که به طور مشخص ، ولی نه الزاماً در طی دهه دوم زندگی ، اتفاق می افتد ارتباط با جنس مخالف ، آگاهی های شغلی ، رشد ارزشها و خود محوری های مسئولانه و باز شدن گره های عاطفی با والدین است.

دوره نوجوانی را باید یک مرحله بسیار مهم از زندگی تلقی کرد. دوره ای که با ویژگی هایش از سایر دوران زندگی متمایز می شود. این ویژگی ها عبارت اند از :

۱ ? نوجوانی ، یک دوره مهم به شمار می رود.

گرچه همه ی دوران عمر مهم است ولی این دوره مهمتر از سایرین می باشد . زیرا تأثیرات ناگهانی بر رفتار و دیدگاه فرد دارد. با در نظر گرفتن این که سایر دوره های زندگی ، به دلیل تأثیرات درازمدت آن ، پرمعنی و قابل توجه هستند ، لیکن دوره ی نوجوانی ، یکی از دوره هایی است که از هر دو جنبه ی تأثیرات ناگهانی و درازمدت برخوردار و قابل توجه است. برخی از ادوار زندگی به دلیل تأثیرات فیزیکی و بدنی ، با اهمیت و برخی دیگر از لحاظ تأثیرات روانی قابل اعتنا هستند، لیکن نوجوانی از هر دو جهت مهم است.

۲ ? نوجوانی ، یک دوره ی انتقال ( برزخی ) است.

انتقال به معنی یک وقفه یا تغییر از آنچه که قبلاً انجام شده نیست، بلکه بیشتر عبور از مرحله ای از رشد به مرحله ی دیگر می باشد. این به آن معنا است که آنچه قبلاٌ واقع شده ، نشانه ی خود را روی آنچه که در زمان حال و آینده اتفاق می افتد ، باقی می گذارد . کودکان در زمانی که از خردسالی به بزرگسالی می رسند، باید جنبه های کودکانه را کنار بگذارند. همچنین باید الگوهای جدید رفتاری و نگرشی را بیاموزند تا جانشین آن چیزهایی شود که ترک کرده اند.

به هرحال ، این مهم است که درک کنیم آنچه قبلاً واقع شده ، نشانه های خود را باقی گذاشته است و بر الگوهایِ نوینی از رفتارها و نگرش های فرد اثر می گذارد.

در طی هر مرحله ی انتقالی ، وضع و جایگاه فرد مبهم است. نوجوان در این زمان نه کودک و نه بزرگسال است. اگر مانند کودکان رفتار کند ، به او گفته می شود که به مانند سن خودش عمل کند و اگر سعی کند نظیر بزرگسالان عمل کند ، اغلب متهم می شود که برای شلوارهای کوتاه خود ، خیلی بزرگ شده و برای این تلاشی که انجام می دهد تا مثل بزرگترها عمل کند ، مورد سرزنش واقع می شود. از طرف دیگر ، موقعیت مبهم نوجوانان امروز ، این منفعت را برای آنها در بر دارد که فرصتی را به منظور آزمودن شیوه های مختلف زندگی به آنها می دهد تا آنها تصمیم بگیرند که چه الگوهای رفتاری ، ارزشی و نگرشی ، بهتر می توانند نیازهای آنان را تأمین نمایند.

۳ ? نوجوانی ، یک دوره ی تغییر است.

میزان تغییر در نگرش ها و رفتار در طی دوره ی نوجوانی با میزان تغییر در وضعیت بدنی برابر است و در طی سال های اولیه نوجوانی ، زمانی که تغییرات بدنی با سرعت انجام می شود ، تغییرات در نگرش ها و رفتار نیز با شتاب به وجود می آید و همچنان که تغییرات بدنی آرام به پیش می رود. به همان نسبت نگرش ها و رفتار نیز تغییر می یابند.

تقریباً پنج نوع تغییر وجود دارد که در طی دوره ی نوجوانی واقع می شود:

نخست آن که ، حیات عاطفی ( انفعالی ) توسعه می یابد. شدت آن به سرعت و میزان تغییرات بدنی و روانی بستگی دارد که در این زمان واقع می گردد. زیرا این تغییرات ، معمولاً در اوایل نوجوانی سریع تر اتفاق می افتد. توسعه ی حیات عاطفی معمولاً در آغاز نوجوانی بیشتر از انتهای نوجوانی مطرح می شود.

دوم این که ، سرعت تغییراتی که با رشد جنسی همراه است، نوجوانان را از خودشان و از استعدادها و علائقشان نامطمئن می سازد. آنها به شدت احساس بی ثباتی می کنند، احساسی که اغلب با تدابیر مبهمی که آنها از سوی معلمان و والدین دریافت می کنند، تشدید می شود.

سوم ، تغییراتی است که در بدن ، علائق و نقش هایی که در گروههای اجتماعی از آنان انتظار می رود ایفا نمایند، به وجود می آید و مسائل جدیدی را می آفریند. برای نوجوانان کم سن وسال ، این تغییرات بسیار زیاد است و کمتر از آنچه که قبلاً تصور می کردند قابل حل به نظر می رسد. قبل از این که آنها مسائلشان را حل کرده و به رضایت برسند ، با خودشان و مسائلشان درگیر خواهند بود.

چهارم ، همچنان که الگوهای علائق و رفتار تغییر می یابد، ارزش ها نیز متغیر خواهند بود . آنچه که در زمان کودکی برایشان مهم بود، اکنون که در آستانه ی بزرگسالی قرار دارند ، کمتر اهمیت پیدا می کند؛ به عنوان مثال ، برای بیشتر نوجوانان ، مسئله ی دوستانی که از همسالان هم تیپ و جذاب باشند ، مهمتر از تعداد زیادی دوست است که سنخیت روحی با او نداشته باشند. آنها اکنون به مسئله کیفیت ، بیشتر از کمیت، اهمیت می دهند.

پنجم این که ، بیشتر نوجوانان در مورد تغییرات ، حالتی متغیـّر دارند. زمانی درخواست و تقاضای استقلال دارند، ولی اغلب از مسئولیت هایی که همراه با استقلال و ارزیابی آنهاست ، هراس دارند.

۴ ? نوجوانی ، سنی مسئله آفرین است

گرچه هر سنی مسائل خاص خودش را دارد ، با این حال ، مسائل نوجوانان اغلب برای پسران و دختران به گونه ای است که آنها به سختی از عهده ی حلشان برمی آیند. دو دلیل برای این مسئله وجود دارد:

اول اینکه ، در سرتاسر دوره ی کودکی ، مسائل آنها بالاخره توسط والدین و معلمان حل می شود، در حالی که بسیاری از نوجوانان به دلیل بی تجربگی ، به تنهایی از عهده ی حل مسائلشان برنمی آیند.

دوم اینکه نوجوانان دوست دارند احساس کنند که افرادی مستقل و آزاد هستند . آنها درخواست ارائه راهی را دارند که خودشان بتوانند از عهده ی حل مسائل برآیند و کوشش هایی را که از جانب والدین و معلمان برای کمک به آنها ارائه می شود ، نمی پذیرند.

۵ ? نوجوانی ، زمان جستجوی هویت است

در سراسر سن گروه گراییِ اواخر کودکی ، انطباق با معیارهای گروه به مراتب بسیار مهمتر از فرد گرایی است. همچنان که قبلاٌ اشاره شد ، کودکان در لباس ، گفتار و رفتار علاقه مندند که تقریباً و در حد امکان شبیه افراد گروه باشند. هرگونه انحراف از معیار گروه به تهدید علیه تعلق به گروه شباهت دارد. در سال های اولیه نوجوانی ، تطابق با گروه هنوز برای دختران و پسران حائز اهمیت است. به تدریج آنها درصدد جستجوی هویت برمی آیند و تمایل چندانی به این که شبیه همسالان خود در گروه باشند، ندارند.

۶ ? نوجوانی ، سن هراس است

بسیاری از عقاید عمومی درباره نوجوانان، به شرح وضعیت آنها و ارزیابی هایی در این زمینه پرداخته است و متأسفانه تعدادی از آنها ، نظری منفی نسبت به نوجوانان می باشد. پذیرش قالب های فرهنگی در مورد نوجوانان ( ۱۳ تا ۱۹ ساله ها ) بسیاری از بزرگسالانی را که باید راهنمایی و حمایت از نوجوانان را عهده دار شوند به این مرحله هدایت کرده است که از چنین مسئولیتی در قبال نوجوانان بهراسند و در نگرش های خود نسبت به آنان و تدابیری که در رابطه با رفتار نوجوانان باید اتخاذ شود ، احساس همدلی نداشته باشند.

۷ ? نوجوانی ، زمانِ آرمان گرایی است

نوجوانان تمایل دارند که به زندگی از ورای عینک سایه و روشن نگاه کنند. آنها به خود و سایرین آن چنان می نگرند که دوست دارند بهتر از آنچه که هستند ، خود را باور کنند. این مطلب به ویژه در مورد آرزوهای نوجوان صادق است . این آرزوها در اوایل نوجوانی با توسعه ی عواطف همراه هستند. بیشتر حالات غیر واقعی آنان شامل رنجش زیاد ، آزار و ناکامی است و نوجوانان زمانی که احساس کنند دیگران آنها را دست کم می گیرند و یا به اهدافشان دست نمی یابند ، این حالات را از خود نشان می دهند.

با توسعه ی تجارب اجتماعی و شخصی و با افزایش قدرت تفکر عقلانی ، نوجوانان رشد یافته تر ، به خود ، خانواده ، دوستان و زندگی به طور کلی واقع بینانه تر می نگرند. در نتیجه آنها کمتر از ناامیدی و توهم معقول رنج می برند و نسبت به سالهایی که جوانتر بودند واقع گراتر می شوند. این یکی از موقعیت هایی است که آنها را در شادی های بیشتری که خاص نوجوانان رشد یافته تر است ، مشارکت می دهد.

۸ ? نوجوانی ، آستانه بزرگسالی است

همچنان که نوجوانان به بلوغ قانونی می رسند و می خواهند این باور را پیدا کنند که نزدیک بزرگسالان هستند . مثل آنها لباس می پوشند و مانند آنها عمل می کنند ولی با این حال تصور می کنند که اینها کافی نیست. بنابراین ، روی رفتارهایشان متمرکز می شوند تا بتوانند با بزرگسالان معاشرت نمایند. نوجوانان معتقدند که این رفتارها تصویری دلخواه از آنان را به وجود می آورد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

طنز

سلام
برای که بخندین خدا به خنده شما ما رو هم بخندونه:
نحوه ی رانندگی من:
 حال ترمز گرفتنو ندارم، پس اگه کسی بیاد جلوم ، معمولا تا جایی بهش نزدیک میشم که سپرم بدنش یا ماشینش رو لمس کنه
نحوه ی دنده عوض کردن: معمولا دنده سه که میرم دیگه عوضش نمیکنم ، بقیه باید مواظب باشن جلوم نیان، چون حال اینکه دنده عوض کنم ندارم
چراغ راهنما: حس اینکه وقت دور زدن دسته ی چراغ راهنما رو بدم پایین کمتر درمن پیدا میشه، پس دیگران مشکل خودشونه که نمیتونن حدس بزنن من میخام دور بزنم

امام محمدباقر علیه السلام فرمودند:

 ان الله عزوجل یحب المداعب فی الجماعه بلا رفث

خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند ، دوست دارد .

(کافی ، ج 2 ، ص 663
۶ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰

شبهه 5 اصل انسانیت است

۲۱ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰

شبهه 4


۹ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰

شبهه سوم ، توسل

۱۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰